هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 روز سن داره

هلیا خورشید زندگی مامان و بابا

حرف زدن های دختر گلیم

وقتی میگی بخول . به تلفظ ل که میرسی . زبونتو تو دهنت مثل پاندول ساعت تکون میدی . خدا نکنه یه چیزی بشه من داد بزنم . میدویی میایی میگی چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هیچی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از بس که اومدی پرسیدی و من گفتم هیچی . خودت میگی چی شده ؟ هیچی ؟؟؟ الهی قربونت برم .   دیروز داشتم بلند بلند با بابات حرف میزدم . یهو اومدی گفتی هانیییییییییییییییی داد نزن . وای منو بابات یه لحظه مکث کردیمو بعد منفجر شدیم از خنده . اولین باز بود همچین جمله ای میگفتی .   ...
21 خرداد 1394

نخ شلوار داود

همش راه میره دابود جون عزیزم . دابودی . بابا دابودی جون . دابود دابود . خلاصه ولش نمیکنه . هر جا بره دنبالشه . وقتی از سر کار میاد و خسته اسو خوابیده . میره بغلش میکنه و نازش میکنه . گاهیم بهش میگخ ماشاز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اره اره ؟ داودم میگه اره  دوبار دست میکشه کمرش و تموم . ...
21 خرداد 1394
1